صفحات

۱۳۹۲ فروردین ۲۸, چهارشنبه

بلای آخوندی اینبار بر سر مردم سیستان و بلوچستان

بعضی وقت ها آدم ها  در حالت خنده و گریه گیر می کنند که در ادبیات نمایشی به این حالت گروتسک می گویند.

وقتی درباره ی زلزله ی 7.7 ریشتری در ایران خبری را شنیدم، بسیار متاثر شدم و برای حال و هوای گرفته ی مردم ایران، چشمانم پر از اشک شد، ولی صحبت های آقای اکبر پور،معاون سازمان مدیریت بحران کشور، لبخند تلخی روی لبانم نشاند.
وای بر ما مردم که چقدر تحقیر شده ایم که کسانی برای ما تصمیم می گیرند و جای ما سخن می گویند که حتی صحبت کردن معمولی را هم بلد نیستند و بدتر از آن اینکه این شخصیت ها، منصب های مهمی هم در اداره ی امور کشور دارند.
من نسخه ای که برای آقای اکبر پور می پیچم این است: ثبت نام در اکابر و یک جلد فرهنگ لغات جیبی. تا شاید مقداری حرف زدن آن هم در رسانه ی ملی را یاد بگیرد.



آقای اکبر پور!
امام زمان و حضرت فاطمه برای خود عرب ها هم کاری نمی کنند چه برسد به ما که عجم هستیم. به قول خودتان:"به لطف این دو شخصیت،زلزله ی7.7 ریشتری را تجربه کردیم. این گونه صحبت ها بر باور من بیشتر می افزاید که این زلزله هدیه ای بوده است از طرف شخصیت های مذهبی...
ما را خر فرض نکنید.تمام مردم ایران خوب می دانند این همه زلزله، آن هم پشت سر هم، و با توان و قدرت بالا در ژاپن زلزله خیز هم نمی آید. بم، آذربایجان،بوشهر و این بار هم سیستان و بلوچستان.



مردم عزیز ایران چه گناهی مرتکب شده اند که باید به دست شما و آزمایشات اتمی شما جانشان را فدا کنند؟؟؟
مگر موش آزمایشگاهی گیر آورده اید؟نا مردمان با ملت عزیزم چه می کنید؟چرا این همه خرابی و آوار بر سر خامنه ای و دار و دسته ی عمامه به سرش و بی وجدان هایی مثل شما نمی آید؟
امیدوارم آواری عظیم بر سر شما نفرین شده ها فرود آید و در زیر آن مدفون شوید.

محمدعلی زارع یزدی

۱۳۹۲ فروردین ۲۷, سه‌شنبه

کعبه ، آخرین زیگورات به جا مانده


روزی در کلاس درسی نشسته بودم و استاد داشت درس تاریخ هنر می داد ،هنگامی که   صحبت هایش داغ شده بود با جسارت تمام در مورد کعبه خانه خدا صحبت کرد و گفت : گناه همه شما گردن من .

امروز هم بعد از سالها که شاید نمیخواستم قبول کنم ولی باور کردم که خانه ای که نام خدا با خود حمل میکند تنها زیگورات باقیمانده از دوران باستان بر روی زمین است .
 اما زیگورات ها معابدی بودند که ایرانیان در زمان هخامنشی ، خود را برای پرستش به آنجا میرساندند و دست به آسمان بزرگ بلند می کردند و از چیزی نامرئی طلب کمک مخواستند . ( که بود و نبودش را می سپارم به شما )



الان که زمان قدیم به جدید تبدیل شده ، فقط شکل و صورت مسئله عوض شده است ، در آن زمان باستان ثروتمندان و سیاست مداران از جهل و نادانی مردم و از احساسات مذهبیشان به نفع خود سود می بردند و حالا هم به نوعی دیگر ، که وقتی به عمق مسئله نگاهی دقیق تر می اندازیم ، ( حداقل در مورد ایران که بیشتر می دانم ) دزدان و جلادانی رأس کار هستند که با تازیانه و قتل عام مردم عوام ، پایه های حکومت خود را میسازند ، ولی چه خرافه پرستند ، که عمر دیکتاتوری اندک است و سرانجام ( ز هر دست که می دهی از همان دست پس خواهی گرفت ) . 


آن زمان کعبه جایی بود برای عیاشی و تجارت و فساد ، حالا هم امام زاده های ما به صیغه خوانه ها تبدیل شده و ضریح به قول خودشان مبارک ، قلک پولیست برای خامنه ای و طبسی و...  و عیاشی هم که اگر قبلاً شراب و می بود ، اکنون ویسکی های خارجی و تریاک جای آن را گرفته است .
بیائید باور کنیم اگر خدایی وجود دارد نه در کعبه و زیگورات و امام زاده ، بلکه در دل تمام انساهایی که وجدانشان بیدار و آگاه است جای دارد.
محمد علی زارع یزدی

۱۳۹۱ بهمن ۲۸, شنبه

فراخوان اعتراض به طرح گسترده اخراج پناهجویان از سوئد

فراخوان اعتراض به طرح گسترده اخراج پناهجویان از سوئد

در حالی که جنگ و نا امنی ، تبعیض و نابرابری و خشونتهای ملی ، قومی و مذهبی بیشتر کشورهای دیکتاتور زده جهان را فرا گرفته است ، برخی از کشورهای اروپایی در چهارچوب سیاست های کلان اتحادیه اروپا تلاش دارند با صرف هزینه های میلیاردی و معاملات اقتصادی بر سر جان پناهنده گان ، دست به دیپورت و اخراج کسانی زنند که به بهانه جواب منفی ، حق مالکیت انها بر سرنوشت زندگیشان سلب شده است .
علیرغم اینکه جامعه جهانی و سازمانهای بین المللی به نقض اشکار و رو به رشد حقوق بشر در ایران اعتراض و رسما اقدام به انتشار گزارشات تکان دهنده ای از اعدامها و زندانهای داخل ایران و نیز سرکوب سیستماتیک مردم ، توسط رژیم جمهوری اسلامی کرده است ، دولت سوئد در نظر دارد طرح بزرگی را برای اخراج پناهجویانی که با استناد به قوانین و بررسی های نا عادلانه پاسخ منفی گرفته اند به کشورهای مبدا ، خصوصا چنگال دیکتاتوری حاکم بر ایران اجرا نماید ، آنهم در شرایطی که از سرنوشت بسیاری از کسانی که به ایران بازگردانده شده اند، اطلاعی در دست نیست .
به عقیده ما ،این تعرض به حق انسانی ، تنها به این اقدام منتهی نخواهد شد و رشد نژادپرستی و منفعت طلبی این دولتها حق انسانی تمام فراریان از ستم دیکتاتوری حاکم بر ملتها خصوصا مردم ایران را سلب و دست جنایتکاران را در سرکوب و مجازات معترضین و منتقدین نابرابری باز خواهد گذاشت .
ما امضاء کنندگان این فراخوان در اعتراض به این اقدام ضد حقوق بشری دولت سوئد با همبستگی و خواسته ای واحد که همانا احترام به حق فردی ، لغو دیپورت پناهندگان به دامن سرکوبگران و تجدید نظر در اجرای طرح گسترده اخراج پناهندگان به کشورهای ناامن جهان از سوئد است ، گردهم می آییم تا صدای اعتراض خود را به گوش جامعه و مسئولین این امر برسانیم .

زمان : شنبه 2 مارس 2013 ساعت 14
مکان : میدان گوستاو آدلف ، گوتنبرگ ، سوئد
جمعی از افراد ، نهادها و سازمانهای مدافع حقوقق پناهندگی

امضاها ادامه دارد و پس از تکمیل به مراکز ذیربط ارسال خواهد شد :
انجمن دوستی و پژوهشی آذربایجان
انجمن رسانه ای پیام
انجمن مهرگان – گوتنبرگ
آسیل کمیته - گروه ایران - گوتنبرگ
بنیاد ادبیات و هنر ایران در گوتنبرگ
رادیو آزاد - گوتنبرگ
رادیو آزادگان
رادیو ایران امروز – گوتنبرگ
رادیو همبستگی با کارگران – گوتنبرگ
سازمان اروپایی پناهندگان ایرانی
سایت دگرگونی
سایت گزارشگران
ستاد همگرایی ملی ایرانیان در سوئد
کانون پناهجویان ایرانی در سوئد
کانون همبستگی با کارگران ایران - گوتنبرگ
کمیته دفاع از آزادی و برابری در ایران – وین
(مرکز فرهنگی- اجتماعی اندیشه- گوتنبرگ (سوئد
وبلاگ اشتراک
وبلاگ خبری گزارشگران
وبلاگ رضا بی شتاب

ابراهیم شیری
افسانه زمینی
آمادور نویدی
امیر عمرانی
برهان دیوارگر
بهروز سورن
بهزاد جوادیان
بهنام چنگائی
پروانه قاسمی
پرویز میر مکری
پروین ریاحی
تقی روزبه
احمد بخرد طبع
تورج شریعتمداری
جابر کلیبی
جمشید صفاپور
ح ریاحی
حسن نایب هاشم
حمید شجاع
دکتر آروین راستین
رسول شوکتی
رضا بی شتاب
سیامک جانبخش
سیروان محمدی
سیمین دبیری
عاطفه اقبال
عباس مظاهری
علی دروازه غاری
علی صدارت
محمد لاسکی
محمود خادمی
مهرداد کریمی
مهرداد مهرپور
ناصر غفرانی فر
حسین مختار زیبائی
ندا نوآور
هلمند اربابی
یوسف زرکار
— with Jemis Oudatoulaki Targavar and 19 others.

۱۳۹۱ بهمن ۱۶, دوشنبه

درگیری بین رییس جمهور و رییس مجلس چه عواقبی به همراه دارد؟

اتفاقی که جدیدا بین احمدی نژاد و برادران دالتون(لاریجانی)رخ داده است، مخصوصا در مجلس و پخش فیلم درگیری لفظی بین این دو شخصیت در بین مردم می تواند شروعی تازه و امیدوار کننده باشد برای آن چیزی که خمینی در سال های اول انقلاب گفته بود و آن این بود که هیچ کس شما را از صدر نمی تواند پایین بکشد مگر خودتان. و این رخنه ای که در نظام بوجود آمده است،اگر خوش بین باشیم می تواند سرآغاز سقوط حکومتی باشد که تمام دوران حکومتش به مردم دروغ گفته و برای بقاء خود دست به کشتار انسان های بی گناهی زده است که تنها جرمشان بیان حقیقت و خواستن آزادی بوده است.


 این درگیری ها بی شک مظاهر دیگری هم دارد و آن این است که خواه نا خواه رهبر هم درگیر این دعوا خواهد شد و در هر صورت ولی فقیه هم باید موضع گیری خود را در این راستا بیان کند که در این صورت همان چوب دو سر سوخته است.
ولی نکته بسیار مهم این است که این رخدادها در زمانی دارد اتفاق می افتد که بسیار نزدیک به انتهای ریاست جمهوری احمدی نژاد و انتخابات دوره ی جدید ریاست جمهوری در ایران هستیم و این بار مردم با دید بازتری به این مساله نگاه می کنند.
برداشت سریع و قاطعی نمی توان در این باره انجام داد اما چند گزینه را می شود حدس زد:
اول:اینکه مردم ایران اینبار به پای صندوق های رای نخواهند رفت، که این خود نشانه ضعف دولت و حکومت ایران است، مخصوصا که مردم ایران به قدری از اتفاقات رخ داده در ایران به تنگ آمده اند که به نوعی این گله و شکایت را باید بروز دهند، در هر صورت فکر می کنم در هر خانواده ای دستگیر و بازداشت و شکنجه شده ویا اعدامی داشته باشیم و مردم مانند آتش گداخته ی زیر خاکسترند.
دوم:کودتایی است که از طرف یاران احمدی نژاد با نقطه نظرهای خود در ایران رخ بدهد که بی شک درگیریهای خیابانی و جنگی خانمان سوز را در بردارد و در این میان باز مردم بیشترین آسیب را خواهند دید زیرا زور و قدرت دست کسانی ست که در مقابل ملت ایران هستند نه در کنارشان.
سوم:شخصی را به مردم معرفی کنند که بتواند مانند محمد خاتمی سوپاپ اطمینان این دولت باشد که این اتفاق از دیدگاه من چندان به بار نخواهد نشست چون مردم تجربه های گذشته را دارند که به کمک فکر و تصمیم گیری آنها در این زمینه خواهد آمد.
چهارم:حکومت نظامی در کشور و زور و وحشیگری بیشتر که مردم از ترس شان دست به خواسته های دولت بزنند و از عقاید خود دور شوند که اینبار هم فکر می کنم شرایط اقتصادی و مشکلاتی که مردم با آنها روبرو هستند باعث شکست این عملیات شود چون هر انقلابی توسط قشر روشنفکر پایه گذاری می شود ولی توسط قشر کارگر به پایان می رسد، وقتی کارگر نتواند روزی خانواده اش را تامین کند دست از جان خود هم می شوید و برای شرایط بهتر مبارزه می کند و شرایط اکنون ایران بیانگر این است که مردم ایران جانشان به لبشان رسیده است و اگر درست حدس زده باشم، شرایط برای اتفاقات بسیار خوب در ایران مهیا ست و نباید از ان به سادگی گذشت.

۱۳۹۱ بهمن ۳, سه‌شنبه

قاتلین باالفطره ی دولت آخوندی

دولت جمهوری ایران همانند سگ هاری ست که برای مخالفانش چه در داخل ایران و چه بیرون از خاک ایران و همه ی مردم دیگر کشورها هویداست.



هر روز دست به اعدام و کشتار و خونریزی می زند. فکر نمی کنم هیچ دولتی به این وقیحی باشد که به خود اجازه دهد جان مردمانش را به خاطر دزدی و زورگیری بگیرد و آنها را بالای چوبه های دار ببرد!!!
اما جنایتکاران جمهوری آخوندی ایران به خاطر ایجاد رعب و وحشت در دل و جان مردم دست به چنین اعمال وحشیانه ای میزنند.



حالا هم که نزدیک به انتخابات ریاست جمهوری ست،آنها این اعمال ننگین خود را از روی قصد و نیت در ملاء عام انجام می دهند تا مردم را بترسانند که مبادا به فکر اعتراض بیافتند. و مخصوصا در جایی این کار را انجام می دهند که احساسات هنرمندان را جریحه دار کنند یعنی خانه هنرمندان.این هم نوعی شکنجه ی روحی ست برای قشر هنرمند که از این طریق فریاد آنها را نیز در گلو خفه کرده باشند، اما غافل از اینکه یک هنرمند همیشه دردهای جامعه برایش در الویت قرار دارد و هر کاری می کند تا فریاد دادخواهیش را به گوش جهان برساند و از این همه ظلم و بیدادی که می بیند در حق هم نوعانش شده از طریق هنرش پرده بردارد.



به امید روزی که ظلم و بیداد در جهان پایان یابد مخصوصا در کشورم ایران. 

۱۳۹۱ دی ۲۶, سه‌شنبه

صدور وثیقه برای سه نفر از هنرمندان بازداشتی در تهران

روز یکشنبه برابر با ۲۴دیماه ۱۳۹۱ جهت آزادی روزبه بمانی، افشین مقدم، علیرضا افکاری، هنرمندانی که به اتهام سرودن ترانه و آهنگسازی برای خوانندگان مقیم امریکا بازداشت شده بودند قرار وثیقه صادر شده است.

بر اساس اخبار رسیده از منابع آگاه به کمیته گزارشگران حقوق بشر، روز سه شنبه ۱۹ دیماه ماموران پلیس امنیت اخلاقی نیروی انتظامی جمهوری اسلامی با دستور مقامات قضایی اقدام به بازداشت ۵ نفر از هنرمندان کرده بودند که‌‌ همان روز دو نفر از آنان به نام معین راهبر و شخصی که به نام «دی جی ممسی» فعالیت می‌کرد آزاد شدند.




لازم به ذکر است که معاون پلیس امنیت اخلاقی ناجا در مصاحبه‌ای اعلام کرده بود که این افراد در ارتباط با شبکه‌های ماهواره‌ای معاند و به همراه آلات و ادوات جرم بازداشت شده و به مقامات قضایی معرفی خواهند شد.


کمیته گزارشگران حقوق بشر

۱۳۹۱ دی ۱۹, سه‌شنبه

فرزندان مریوان، زانیار و لقمان را می خواهند بکشند

زندگی و مرگ انسانها دست انسانهای دیگر نیست که ببخشند یا بگیرند .
طبق اخباری که در این سی و چند سال از حکومت فاشیستی ایران شنیده ایم گردن گرفتن جرم، توسط زندانیان بی گناه، کم نبوده است و با زور و کتک و تهدید بلایی بر سر زندانیان بی گناه آورده اند که به کارهایی که نکرده اند اعتراف کنند.
بی شک لقمان و زانیار مرادی، دو فرزند مریوان در طی نه ماه شکنجه و آزار و اذیت و تهدید به تجاوز مجبور به اعتراف قتل پسر امام جمعه ی مریوان  شده اند.

 

دست دولت جمهوری آخوندی ایران برای تمام مردم ایران و دنیا خیلی وقت پیش رو شده است و حکومت ایران بخاطر اینکه جنایت هایش را توجیه کند،زندانیان را به شبکه های جاسوسی و قاچاق مواد مخدر نسبت می دهد و این عمل آنها در حال حاضر بچه گانه ترین و ابتدایی ترین راه حلی است که یک حکومت دیکتاتوری می تواند استفاده کند.
لقمان و زانیار را به جاسوسی برای دولت انگلستان وهمینطور به همکاری با حزب کومله کردستان نسبت داده اند ولی  خانواده ی آنها و بعد از  چندی هم طی نامه ای از خود زانیار و لقمان که از داخل زندان نوشته شده بود ،خبر از شکنجه و تهدید به تجاوز جنسی شدن بود که لب آنها را به اعتراف دروغی و ساختگی باز کرد.
اما سوالی برای من پیش آمده است ، من نمی دانم که آیا کمیسیونی بنام حقوق بشر در دنیا وجود دارد یا نه؟
چون فقط حرف است و حرف است و حرف، در ایران چه کرده اید ؟ آهای عوامل حقوق بشر کدام زندانی بوسیله ی تیغ برنده ی شما از ضرب و شتم و اعدام جان سالم برده است.
به گمانم حقوق بشر دکانی است برای خوب جلوه دادن بعضی از آدم ها ، اعضای شما بسیار خوب و شیوا و با احساس صحبت می کنند ،اما کاش حرف نمی زدید و عمل می کردید.
تعداد زندانیان سیاسی در ایران روز به روز بیشتر می شود فقط برای گفتن حقیقت ولی زبان از حلقوم شان بیرون کشیده می شود .مجریان جعبه ی جادویی (تلویزیون)در تمام دنیا آه و افسوس می کشند، ولی بدرد زندانیان محکوم به اعدام نمی خورد،اگر یک لحظه خودت را جای بی گناهی بگذاری که طناب دار دور گردنش حلقه شده است دیگر آه نمی کشی ، نفست در گلو خفه می شود.
بغض در گلو دارم و نفسم در سینه مانده است.
راستی فکر می کنم در بعضی از ضرب المثلها باید تجدید نظر کرد مثل سر بی گناه پای دار میره ولی بالای دار هم میره خیلی هم میره...